Web Analytics Made Easy - Statcounter

سعید پورصمیمی از آن دست بازیگرانی است که هم گزیده‌ نقش می‌پذیرد و هم از محافل هنری و خبری دور است.

این هنرمند بجز روی صحنه تئاتر و پرده سینما، در اندک رویدادهایی حاضر می شود و کمتر اهل گفتگو است .

سعید پورصمیمی حتی در نشست خبری فیلم «پرویزخان» در جشنواره فیلم فجر هم که چند هفته قبل به پایان رسید، حاضر نشد آن هم در شرایطی که در یک فیلم تمام فوتبالی بازی کرده بود و با تصویری که از مرحوم پرویز دهداری زنده کرد، خیلی‌ها سیمرغ بلورین بهترین نقش اول بازیگری مرد را برای او کنارگذاشته بودند؛ سیمرغی که البته فقط به یک تقدیر ختم شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 فردا، نهم اسفندماه سالروز تولد ۸۰ سالگی این بازیگر است که به زودی فیلم «پرویز خان» با نقش‌آفرینی او به جای یکی از مربیان مطرح فوتبال کشور به اکران عمومی‌ می‌رسد.

پورصمیمی هیچ‌گاه تمایلی به مصاحبه نداشته و حتی در مهمانی کوچکی که سال گذشته همزمان با روز ملی سینما و به افتخار او برپا شد، تمایلی برای بازتاب مستقیم صحبت‌هایش نداشت.  شاید ردپای نوع نگاهی که به بازیگری دارد را بتوان در این رویکردی که سال‌هاست پیشه کرده، پیدا کرد. او در آن مهمانی خودمانی از بی‌رحمی کار بازیگری گفته بود، از اینکه در هیچ هنر دیگری، افراد این چنین ناگهانی مشهور نمی‌شوند و این چنین به سرعت از یادها نمی‌روند.

 پورصمیمی از نامهربانی‌های بازیگری گفته بود؛ از دوره نوجوانی خود که یک روز به دلیل ورود «فردین» بازار را بستند اما همین ستاره، سال‌هایی از عمر خود را با  فراموشی مردم سپری کرد.

سعید پورصمیمی که تاکنون در حدود ۳۰ فیلم سینمایی بازی کرده، از دهه ۴۰ بازیگری را در تئاتر آغاز کرد و اولین تجربه حضورش در سینما با «ناخدا خورشید» ناصر تقوایی بود. او در این زمینه گفته: «سال ۱۳۶۵ دوران طرد شدن از تئاتر بود که سر و کله ناصر تقوایی پیدا شد و ما را رها کرد میان یک مشت تبعیدی و خلافکار فیلم «ناخدا خورشید» و این فیلم شد شروع کار سینمایی‌ من.»

از بازیگر فیلم‌های «آبادانی‌ها»، «زشت و زیبا»، «نسل سوخته»، «عروس آتش» و «یه حبه قند» نزدیک به سه دهه قبل، عکس‌هایی از کودکی و برخی فیلم‌هایش در «گزارش فیلم» منتشر شده بود که به بهانه سالروز تولد او و در آستانه اکران فیلم «پرویز خان» بازنشر می‌شود.

پورصمیمی برای این عکس‌ها توضیحاتی نوشته بود که هم حکایت از تواضع او دارد و هم روحیه بذله‌گویش.

۱۳۳۰: هشت سالگی، بچه‌ای نجیب و سر به راه

۱۳۴۱: خیلی جوان بودم که پوست صورتم با چسب گریم آشنا شد، در یک تئاتر تلویزیونی

۱۳۴۳: سال‌های خوب تئاتر با استاد حمید سمندریان و زنده‌یاد پرویز فنی‌زاده، پشت صحنه نمایش «طبیب اجباری»

۱۳۴۴: نمایش «لئوکادیا» به کارگردانی حمید سمندریان. یادم نیست در آن لحظه به کجا نگاه می‌کردم. همین یادم است که دیگر، بازیگری را انتخاب کرده بودم. حالا درست آمدم یا نه، نمی‌دانم

۱۳۴۴: نمایش «گاومیش سرخ» با شاخ‌های سبز به کارگردانی پری صابری. اتفاقا گاهی هم نقش‌های جوان و تر و تمیز را بازی می‌کردم

۱۳۴۶: نمایش «حکومت زمان خان» به کارگردانی رکن‌الدین خسروی. به پای خودم ننویسید، این‌ها از تأثیرات لباس و گریم است

۱۳۶۵: «تحفه‌ها»، این نقش‌ منفی بازی کردن هم از آن حرف‌هاست. منفی در منفی مثبت. مثبت در منفی، منفی!!

۱۳۶۷: «هی‌جو»؛ فیلمی از منوچهر عسگری‌نسب. این هم از نادر نقش‌های تر و تمیزم در سینما بود

۱۳۶۹: ولی نقش کج و کوله و چرک، حال و احوال دیگری دارد. «پرده آخر» با دست پخت مسعود خان ولدبیگی؛ فیلمی که واروژ کریم مسیحی کارگردان خوب سینما آن را ساخت

۱۳۷۰: مدرسه پیرمردها. مثل اینکه نقش پیر بازی کردن روی پیشانی‌ام نوشته شده است. این یکی تقصیر وحید نیکخواه شد

۱۳۷۱: آبادانی‌ها. راستی پشت صحنه خوب هم خیلی خوب است. ولی حیف...

۱۳۷۳: «پاییز بلند». آن آشنایی با چسب و گریم که برایتان گفتم دیگر شده دوستی دیرینه اما گویا بلندی این پاییز همچنان ادامه دارد. چه جور و تا کجا ادامه پیدا کند، نمی‌دانم

و در دو دهه گذشته این مسیر با فیلم‌های درخشان دیگری ادامه داشته که از بین آن‌ها به «یه حبه قند» رضا میرکریمی، «برادران لیلا» از سعید روستایی و «پرویز خان» علی ثقفی می‌توان اشاره کرد.

سال ۱۳۸۹: «یه حبه قند»

۱۴۰۱: «برادران لیلا»

۱۴۰۲: «پرویز خان» منبع: خبرگزاری ایسنا

منبع: قدس آنلاین

کلیدواژه: سعید پورصمیمی بازیگر سعید پورصمیمی پرویز خان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۸۳۵۷۱۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

قصه درخشان کاپیتان تیم ملی 18 ساله شد

به گزارش ورزش سه، وقتی نخستین‌بار برای تیم ملی در جام ملت‌های آسیا به میدان رفت، هجده سال سن داشت. سن‌وسالی که برای همه جوان‌ها عصری در آغاز دوران فوتسالی به شمار می رود ولی او با پیراهن تیم ملی به شکوفایی رسیده و هرگز آن جامه مقدس را از تن در نیاورده. او در اولین نبرد ملی در پیروزی پرگل مقابل ترکمنستان با چهارده گل نقش داشته و یکی از گل‌ها را به ثمر رسانده. با همان تبسم همیشگی و بازیگوشی‌های کودکانه در جوانی‌اش. آن روز، برای علی‌اصغر، هم بالاترین قله بود و هم آغازی برای قصه‌های پریان گونه. داستانی به بلندای هجده سال و حتی بیشتر از آن. او نسل به نسل، فصل به فصل و از عصری به عصری دیگر ادامه می‌داد.  افتخارات مفرط این سال‌ها سد راهش نشد و هرگز طعم تلخ عقده‌ی ضعیف بودن و نزول کردن را نچشید. همیشه آن بالای بالا بود. بهترینِ بهترین‌ها. بعد ها او را مردی برای همه فصول می‌خواندند و می‌گفتند علی‌اصغرحسن زاده تا چهل‌ویک سالگی در وسط ماجرا، وسط میدان و نمایش‌ها می‌ماند.

پنج قهرمانی در جام ملت‌های آسیا به معنای پرافتخارترین بازیکن این روزها. در سی وهفت سالگی نقش تعیین کننده‌ای را در نخستین قهرمانی شمسایی در نقش مربیگری تیم ملی داشت. وقتی حسن‌زاده راه می‌رفت، همه راه می‌رفتند. وقتی حسن زاده به گوشه‌ای خیره می‌شد، خیلی‌ها خیره می‌شدند. وقتی او لب به سخن گشود، همه سکوت می‌کردند. وقتی او توپی را به تور می‌چسباند، همه حیرت می‌کردند. زمانی که او خوشحالی پس از گلش را به اجرا در می‌آورد، همه دور مرد الهام‌بخش خود حلقه می‌زدند و به آغوش می‌کشیدند.

رسانه‌ها تلاش کردند حالت او را پیش از ضربه‌‌ی جادویی پنالتی‌اش به قرقیزستان را با دقت تعریف کنند. اینکه حسن‌زاده شق‌ و رق و بدون دورخیز ایستاده و دست‌هایش را حلقه زده پایین کمرش. سپس توپ را چرخانده به کنج دروازه. حالت پای او جای دیگری را نشانه رفته، اما توپ مسیر دیگری را پیموده. بازیکنان قرقیزستان میخکوب شده‌اند و تماشاگران مات و مبهوت مانده‌اند. چرا و چگونه توپ در جای دیگر آرام گرفته و قرار بوده سوی دیگری را می‌رفته. شبیه به آبی که بر خلاف مسیر رودخانه به حرکت در آمده. یک گل استثنایی تمام عیار که تا سالیان سال به تصویر کشیده می‌شود.

واقعیت این است که کمتر ستاره‌ای را با کیفیت او شناخته‌ایم و درخشش در جام ملت‌های آسیا بازتابنده این کیفیت است. سوالاتی جلب نظر می‌کند که آیا حسن زاده تا چهل‌ویک سالگی می‌تواند به همین نمایش های خود ادامه بدهد؟ سپس به عملکرد او در جام جهانی آینده چشم خواهیم دوخت.

دیگر خبرها

  • اژدهای زرد در مسیر صلح‌سازی / بررسی نوع بازیگری چین در حوزه میانجیگری میان گروه های فلسطینی
  • گفتگو با مجری و بازیگر برنامه های نمایشی برای کودکان
  • تصاویری کمتر دیده شده از مراحل آماده‌سازی عملیات وعده صادق (فیلم)
  • قصه درخشان کاپیتان تیم ملی 18 ساله شد
  • تصاویری کمتر دیده شده از مراحل آماده‌سازی عملیات وعده صادق
  • (ویدئو) بهرام بیضایی به بهاره رهنما: بازیگری نکن!
  • زنده‌ نگهداشتن خاطرات دفاع مقدس یک ضرورت است
  • (ویدئو) جشن تولد ۴۱ سالگی افسانه پاکرو
  • عکس| استایل خاص نانسی عجرم در لس‌آنجلس
  • تصویری دیده نشده از ۱۶ سالگی آیت‌الله هاشمی در کنار دوستانش